"پيشگامان باستان شناسی سرزمين ما با تعلق خاطر علمی که به شناخت تاريخ ، فرهنگ ، هنر و معرفی مشخصات محوطه های باستانی داشته اند ، دانشمندان غير بومی و اغلب قريب به اتفاق آنها اروپائيانی علاقمند به آثار تاريخی ، اموال فرهنگی همراه با ارزش های اقتصادی اموال فرهنگی بوده اند و با ديدگاه های علمی و فرهنگی خود به شناسايی اموال فرهنگی و معماری و شهر سازی و هنر ايران پرداخته اند . بدين ترتيب زير بنای باستان شناسی و علم تاريخ هنر ايران توسط مستشرقینی اروپایی نهاده شد ، اين ادعا در خصوص بسياری از محوطه های باستانی ايران مصداق پيدا می کند و شهر بيشاپور هم از اين قاعده مستثنی نيست. برای پرداختن به پيشينه پژوهشی شهر بيشاپور بايد به تاريخی در حدود سالهای ۱۹۳۹ باز گرديم که جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد و باعث می شود ، مطالعات باستان شناسی شهر تاريخی بيشاپور را که اندکی پيش از بروز جنگ آغاز شده بود با وقفه کوتاهی روبرو کند" (مهریار، ۱۳۷۹).
مرحله اول ، عمليات باستان شناسی محوطه بيشاپور
فصل اول از اولين مرحله عمليات کاوش در شهر بيشاپور توسط رومن گیرشمن و به ابتکار ژرژ سال در سال ۱۹۳۵ م . صورت پذیرفت.
رومن گیرشمن ، کاوشگر مرحله اول
گيرشمن در مقدمه کتاب بيشاپور می نويسد : حفاری محوطه سلطنتی بيشاپور در سال ۱۹۳۵ م . به ابتکار ژرژسال شروع شد . وی تحت عنوان خدمات آثار عتيقه ايران ، شعبه هنرهای آسيايی موزه لوور ، به رهبری رومن گیرشمن و معاونت آندره هاردی و مشارکت خودش اساس اين گروه را پايه گذاری کردند .
گزارش نخستين فصل کاوش آنها تحت عنوان " گزارش مقدماتي از نخستين فصل کاوش بيشاپور" با مطالبي اين چنين منتشر شد:
۱- نقشه ۱:۲۰۰۰ از شهر بيشاپور
۲- کروکي و طرح مجسمه گاو
۳- کروکي اندازه دار طرح راه روهاي جانبي معبد آناهيتا
۴- کروکي اندازه دار بناي ستون هاي ياد بود
۵- پانزده تصوير از دور نماي شهر ، معبد ، فضاي پيرامون تالار تشريفات ، سر ستون هاي بناي ياد بود و قبور صخره اي مجاور قلعه دختر
۶- طرح کتيبه هاي بناي ياد بود و متن ترجمه آن به زبان فرانسوي
۷- متن گزارشها و مباحث مربوط به اماکن و موارد ياد شده در سيزده صفحه
همچنين دومين گزارش اين گروه با عنوان " کاوش در بيشاپور (ايران ) دومين فصل (۱۹۳۷- ۱۹۳۶م)" در سال ۱۹۳۸ م به چاپ رسيد که اهم مطالب آن به قرار زير است:
۱- طرح بازسازي بخشي از گچبري هاي يافت شده در کاخA (تالار تشريفات )
۲- بيست تصوير از اشياء مکشوفه از اين محوطه
۳- متن گزارش مطالب و مباحث مذکور در هفت صفحه
در نهايت رومن گیرشمن با بيش از سي سال تاخير نتايج و گزارش کاوش هاي خود در اين محوطه را در دو جلد کتاب با عناوين بيشاپور و موازييک هاي ساساني منتشر کرد.
مرحله دوم ، عمليات باستان شناسی محوطه بيشاپور
کاوشهای محوطه بيشاپور پس از گذشت مدت زمانی در حدود سی سال از مرحله اول در سال ۱۳۴۷ ( ۱۹۶۸ م ) توسط آقای دکتر علی اکبر سرفراز از سر گرفته شد .
در فصل کاری ۱۳۴۸ جهانگير ياسی سرپرستی گروه باستان شناسی بيشاپور را در غياب ايشان بر عهده داشت ولی از سال ۱۳۴۹ مجدداً عمليات باستان شناسی بیشاپورتوسط آقای دکتر سرفراز پيگيری شد . پس از اين مرحله از مطالعات باستان شناسی در بيشاپور ، از سال ۱۳۵۳ طی چند فصل عمليات مرمتی بناهای تاريخی کاوش شده در بيشاپور و طرح نجات نقش برجسته های تنگ چوگان توسط آقای دکتر سرفراز اجرا گرديد .
دکتر علي اکبر سرافراز ، باستان شناس مرحله دوم:
کاوش هاي باستان شناسي زمان جنگ با کمترين خاک برداري و بيشتر با روش پيگردي براي تکميل نقشه صورت پذيرفته بود ، اما در مرحله دوم کاوش و آوار برداري از برج و باروی ارگ شاهي و سطح شهر ، ساختمان بيروني بارو و همچنين مدرسه دوران اسلامي بيشترين حجم عملياتي را به خود اختصاص داد . علاوه بر اين کاوش مربوط به آواربرداری در تالار تشريفات (کاخ A ) ، معبد آناهيتا ، فضاي حياط موزائيک ، ايوان موزائيک و تکميل کارهاي نيمه تمام مرحله اول از ديگر اقدامات اين مرحله بوده است .
در اين راستا مدارک و اطلاعات تازه اي نيز بدست آمد که موجب تغيير برخي از نظرات پيشين شد يا لااقل آنها را تکميل کرد .
کشف و بررسي نقش برجسته ساساني تنگ قنديل و همچنين کشف و آشکار نمودن نيمه نقش برجسته هاي ساساني واقع در بخش شمالي تنگ چوگان که در سطح زير کف نهر آبياري روستاي عمويي پنهان شده بود از ديگر فعاليت هاي اين دوره است. اقدامات انجام شده در دومين مرحله شناسايي شهر بيشاپور بدين قرار است:
۱- ساماندهي و مرمت بناهاي تاريخي بيشاپور
۲- خاکبرداري از برج و باروي محله شاهي
۳- شرح تکميل کاوش هاي باستان شناسي در محدوده غربي تالار تشريفات
۴- کشف آثار سکونت اسلامي در بيشاپور
۵- اجراي عمليات مرمتي و تعميرات استحفاظي نقش برجسته هاي تنگ چوگان
مرحله سومِ عمليات باستان شناسیِ محوطه بيشاپور
در مرحله سوم کاوشهای محوطه بيشاپور ( سال ۱۳۷۴ خورشيدی) مطالعات باستان شناسی اين محوطه باستانی در برنامه کار سازمان ميراث فرهنگی کشور قرار گرفت و اين بار بيشاپور در رديف پروژه های بزرگ اين سازمان جای گرفت. در این مرحله ضمن رسيدگی و برنامه ريزی برای آغاز فعاليت های اجرايی ، بر حسب ضرورت توجه به سوابق آثار معماری و شهر سازی محوطه به ويژه فعاليت های باستان شناسی پيشين به جمع آوری متن کتاب ها و مقاله ها و مدارک مرتبط با گذشته بيشاپور پرداخته شد و بر حسب نياز و با رعايت اولويت ، ترجمه دو کتاب به نام های « بيشاپو ر» و« موزائيک های ساسانی» در برنامه کار قرار گرفت .
بالاخره پس از گذشت مدت زمانی متجاوز از بيست سال از مرحله دوم از سال ۱۳۷۴ خورشيدی (۱۹۹۵ م .) مطالعات باستان شناسی در اين شهر تاريخی با عنوان باستان شناسی ، مرمت و ساماندهی شهر تاريخی بيشاپور در فهرست برنامه های بزرگ ملی جای گرفت و پس از فراهم آوردن مقدمات کار برای سومين بار عمليات باستان شناسی اين شهر تاريخی توسط مرحوم مهندس محمد مهريار از پی گرفته شد.
مرحوم مهندس مهريار ، کاوشگرِ مرحله سوم:
در اين مرحله پس از راه اندازي مجدد پايگاه باستان شناسي بيشاپور ، بررسي ، شناسايي ، مرمت ، ساماندهي و معرفي شهر بيشاپور آغاز گرديد . شناسايي هويت عرصه هاي شهري با مقايسه تطبيقي متون تاريخي و گزارش هاي کاوش هاي پيشين و اظهار نظرهايي که پيرامون يافته هاي پيشين شده بود از اهداف اوليه اين مرحله از فعالیتهای باستان شناسي بيشاپور قرار گرفت .
حضور فعال در تمامي عرصه هايي که تا کنون مورد کند و کاو قرار گرفته بود بويژه محوطه هايي که کمتر معرفي شده بودند يا فاقد گزارش بودند در اولويت شناسايي و مرمت جا گرفتند . هر چند که محوطه باستاني بيشاپور در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده بود لکن فاقد محدوده و حريم و ضوابط حراستي رسمي ميراث فرهنگي بود از اين رو تدارک مقدمات انجام اين مهم در برنامه کار گروه گنجانيده شد .
بررسي عمومي بستر طبيعي شهر بيشاپور و ارتباط آن با جاده شاپور بخش ديگري از اين پژوهش ها بود که به ايستگاهها و نقطه هاي مکث احتمالي در طول جاده شاهي مي پرداخت . همچنين کاوش در فضاي چشمه سرآب دختران بخش ديگري از پژوهش هاي اين مرحله با عنوان بررسي سلسله طبقات و نظام عرصه هاي شهر بيشاپور بود که به اندامها و عرصه هاي اين شهر ساساني مي پرداخت.
ترسيم سيماي شهر بيشاپور در دوران اسلامي ( شناسايي و مرمت گرمابه هاي کوچک ) ،کاوش ، خواناسازي و مرمت مجموعه بناهاي پيرامون بناي ياد بود و دارالاماره از ديگر عناصر پژوهش در مرحله سوم باستان شناسي شهر بيشاپور بود . در ادامه دکتر چگینی با هدف مشخص نمودن وضعیت سیستم دفاعی شهردر یک فصل و دکتر مصیب امیری با هدف
۱- آزاد سازی حریم کاخ والرین
۲- تعریف مسیر گردشگری محوطه ارگ شاهی
۳- خوانا سازی ، مرمت و حفاظت فضاهای معماری
۴- شناسایی ابعاد اصلی و مؤثر در روند تولید سفال در دوران ساسانی و صدر اسلام در فارس
۵- شناسایی مراکز اصلی تولید سفال در دوران ساسانی و شناسایی استعداد تولید سفال در قرون اولیه ی اسلامی و تغییرات و تحولات قابل شناسایی در محل های تولید سفال
۶- شناسایی شاخصه های فنی تولیدات سفال در دوران ساسانی و قرون صدر اسلام با مطالعه ی داده های قابل استحصال و مشاهده ی تغییرات و تحولات درونی
۷- شناسایی و مطالعه ی شاخصه های قابل قبول و قابل استفاده در موضوع تاریخ گذاری و انتساب آن به مراکز تولید در محدوده ی زمانی تحقیق
۸- شناسایی روابط بین مراکز تولید سفال در فارس و نقش تنوع جغرافیایی و فرهنگی در شاخصه های درون منطقه ای تولید سفال در دوران ساسانی و قرون اولیه ی اسلامی
۹- شناسایی و مطالعه ی گونه های مختلف سفال از نظر جنس، فرم و نوع کارکرد و چگونگی نحوه ی گذار آن ها از دوران ساسانی به دوران اسلامی دو فصل حفاری باستان شناسی در بیشاپور
صورت گرفت.